اخیرا چند وقتیا که whataboutism یا پسچهایسم در بین ایرانیها رایج شده که میتونه صدمات جبران ناپذیری به سلامت جامعه ما بزنه. تو این پست میخوام چند نمونه از اونها و راه حل پاسخ دادن بهشون رو بررسی کنیم.
whataboutism چی هست؟
بذارید با یک مثال توضیح بدم. دو همکار با هم بحثشون میشه، اولی میگه چرا رشوه گرفتی از فلانی؟ دومی جواب میده چطور تو توی تایم کاری رو پروژه شخصیت کار میکنی؟
اگه مستقل از مکالمه نگاه کنیم، حرف نفر اول، ایراد گرفتن از رشوهخواری، درسته. حرف نفر دوم هم همینطور. اما پاسخ سوال اول رو با یک سوال به این فرم دادن نوعی مغلطه هست.
این سبک از مغلطه تاریخ طولانیای داره، اگر بخواهیم کمی معاصر بهش نگاه کنیم توسط سیاستمداران شوروی بسیار استفاده میشده. در آن زمان هنگامی که انتقادی به موضوعی میشده با پاسخهایی به سبک «پس در... چه؟» مواجه میشدند
اخیرا آقای ترامپ هم از این تکنیک بسیار استفاده میکنند، ایشان در پاسخ به هر انتقادی به ایرادی در یکی از رقبا اشاره میکردند. مثلا شاید زیاد شنیده باشید گفته باشن «پس ایمیلهای هیلاری چی؟»
چند نمونه مرتبطتر به خودمون رو اگر بخوایم ببینیم، در مصاحبه آقای دکتر ظریف در زوریخ، وقتی Doucet از زندانی شدن فعالان محیط زیست پرسید ظریف صحبتش را به سمت قتل خاشقچی برد که خبرنگار متوجه شد و گفت «بگذارید آن را کنار بگذاریم»
در ماجرای اسرائیل هم وقتی پارسال از نتانیاهو درباره اشغال فلسطین پرسیده شد پاسخ داد «فلسطین اشغالی چرت و پرت هست، در دنیا کشورهای بزرگی هستن که جمعیتهای کوچکتر را اشغال و جایگزین کردند و کسی درباره آنها صحبت نمیکند»
اگر بخوایم whataboutism رو تعریف کنیم، روشی هست که در آن گوینده به صورت فعال سعی میکند با کمک گرفتن از اتفاقهای دیگر و استفاده از احساسات شنونده، موضوع بحث را منحرف سازد. هدف گوینده میتواند طفره رفتن از پاسخ دادن، جذب کردن مخاطب جدید، متقاعد کردن آدمها برای بد نبودن کارشان یا هر چیز دیگری باشد.
در هنگام برخورد با پسچهایسم بهترین کار اینست که به گوینده بگویید درباره آن موضوع هم صحبت خواهیم کرد اما ابتدا به این یکی جواب بدهید. به خاطر داشته باشید که یک کار اشتباه دلیل موجهی بر انجام اشتباه دیگری نیست.