ترم اول که بودیم سر کلاس نه چندان محبوب مبانی ریاضی که دکتر فراهانی ارائه دادند تو جلسات اول ترم حرف عجیبی به ما زدند، از ما خواستند تا آخر ترم وجود خدا رو اثبات و یا رد کنیم. اوایل اولین ترم بود و هیچ کدوممون حرف رو جدی نگرفتیم...
آخرین روزهای ترم رسید، موقع جمع بندی مطالب، جزوه رو که نگاه کردم به اون حرف عجیب و غریب رسیدم و از استاد خواستم توضیح بده بهمون - چون تا اون روز هیچ ابزاری نداشتیم تا بتواند خدا را اثبات و یا رد کند! استاد حرف قشنگی زد که تا امروز فراموشش نکردم، 《در ریاضیات برای اثبات و یا رد کردن موضوعی باید مدل سازی بشه. به این معنا که یک ماهیت ریاضی تعریف شه که ویژگیهای اون رو داشته باشه. مدل سازی که تموم شه اثبات یا رد کردنش کار چندانی نداره. حالا شما بیا و یک مدل از خدا نشون بده. و میدونی نکتهاش کجاست؟ نمیتونی. هر نوعی خدا رو مدل سازی کنی اون رو محدود کردی و چیزی که بهش اشاره میکنی دیگه خدا نیست..》
حرف ایشون درسته، نمیشه خدا رو اثبات و یا نقض کرد اما میشه ویژگیهایی برایش در نظر گرفت و روی آنها بحث کرد. به عنوان مثال ریاضیدانی به نام گودل خدا رو 《چیزی شامل تمام ویژگی های خوب》تعریف میکنه و اون رو اثبات میکنه. بعضیها خدا رو بهوجود آورنده جهان معرفی میکنند که با قضایای هاوکینگ نیازی به وجود اون موجود نیست.
چیزی که باید در نظر داشت اینه که وقتی در ریاضی برای بحثی اثبات یا رد ارائه میشه، شما نمیتونید به اون ایراد بگیرید. میتونید پیشفرض ها رو رد کنید و یا مدلسازی رو قبول نکنید یا اصول موضوعه را نپذیرید اما چنانچه اثبات درست باشد و شما پیشفرض رو قبول کنید نتیجه را هم پذیرفتید.
اما منظورم از این اثبات که هی بهش اشاره میکنم چیه؟
طبق تعریف اثبات دنبالهای از گزاره هاست که هر گزاره یا بنابر پیشفرضها درست است، یا بنا بر اصول موضوعه و یا نتایجی از گزاره های از پیش پذیرفته شده است.
با این تعاریف، در پست بعدی به بررسی اثبات گودل برای وجود خدا میپردازیم.